《دیدبان مسجدسلیمان》 ایرانیان، عادت به توالی و تکرار را از زمان مشروطه که برای اولین بار انتخابات در سطح باقیمانده ممالک محروسه ( ایران فعلی ) به وجود آمد ، تجربه کرده اند . معمولا نمایندگان ثابت بودند و حتی در مواقعی نمایندگان منتخب میتوانستند با شور و مشورت افراد جدیدی را بدون اتکا به آرا عمومی به مجلس شورای ملی که طبق فرمان مظفر در زمان مظفرالدین شاه قاجار امضا و لازم الاجرا شده بود بیفزایند . (رجوع شود به لیست نمایندگان ادوار اول تا سوم مجالس مشروطه ) .
در دگرگونی نظام سیاسی و اجتماعی سال ۱۳۵۷ و تبدیل نظام سلطنتی مشروطه به نظام سیاسی جمهوری اسلامی باز هم کمابیش شاهد این توالی و تکرار در انتخاب نمایندگان اکثر شهرستان ها بوده ایم که نمونه بارز آن در حوزه انتخابیه مسجد سلیمان بزرگ ( مسجد سلیمان ، هفتکل ، لالی و اندیکا ) انتخاب جناب پروفسور امیدوار رضایی در چهار دوره متوالی است . در آن روزگار شاید ذهنیت عمومی جامعه پذیرای این تکرار بود و به نوعی این تفکر عامیانه که نمایندگان شهرستان ها در چهارسال اول به دنبال یادگرفتن راه رسیدن به مجلس و آشنایی با راهروهای مجلس هستند و در دوره های بعدی میتوانند تاثیر گذاری بیشتری برای پیگیری مطالبات داشته باشند ، باعث میشد که مردم به رای مجدد به نماینده منتخب روی آوردند اما به مرور با افزایش آگاهی های اجتماعی و پا به عرصه نهادن نسل های جدید و سربرآوردن خواسته های این نسل نوپا، به نظر میرسد این توالی و تکرار رنگ باخته و دیگر شدنی نیست مگر در صورت شایستگی نماینده و ارائه عملکرد مطلوب .
افزون بر این گزینه ، کم حوصلگی اجتماعی از برآورده نشدن شعارها و همچنین رفتار نماینده منتخب در ابعاد ملی و منطقه ای را نیز میتوان به این عوامل افزود .
در این دو دهه گذشته که کشور عزیزمان به خاطر مسائل هسته ای درگیر انواع تحریم ها بوده شرایط کشورداری و رفع کمبودها با مشکلات اساسی مواجه شده است ، هر چهار سال یکبار افرادی با عنوان کاندیدا ، با هزاران وعده، شعار رفع مشکلات را میدهند و مردم نیز به ناچار و از روی اصل تداوم زندگی ، فردی را انتخاب میکنند که این مشکلات را برطرف نماید .
با ذکر این مقدمه و بررسی دو دوره گذشته نمایندگی مجلس در بیشتر شهرستان های اطراف میتوان دریافت که دو عامل در ناکامی نمایندگان برای راهیابی به مجلس در دور بعد کاملا اثر گذار بوده است . اول محقق نشدن شعار ها و دیگری رویکرد طایفه محور یا عشیره محور و به قول برخی تحلیلگران قومگرایی، می باشد . ( اینجانب با به کار بردن اصطلاح قوم گرایی مخالفم چون قوم گرایی تعریف دیگری دارد و آنچه مد نظر این تحلیلگران می باشد سهم خواهی طایفه ای یا عشیره ای است و نه قوم گرایی ) . هر چند که علاوه بر رویکرد طایفه / عشیره محور ، رویکرد دیگری نیز با عنوان ستاد محور هم وجود دارد .
علی ایحال با وضعیت فعلی تحریم ها و شرایط عمومی کشور پیش بینی می شود که بسیاری از طرح ها و پروژه ها طی چهار سال ، فراتر از جلسه با وزیر و معاون وزیر و مدیر کل نخواهد بود و در خوشبینانه ترین حالت ، مجوز اجرای پروژه ای صادر خواهد شد که کفاف مطالبات بیشمار و برزمین مانده مردم را نخواهد داد ، اما آنچه در این شرایط بحرانی تیر خلاص را بر پیکره منصب نمایندگی در شهرستان ها خواهد زد دخالت های غیر قانونی در عزل و نصب ها و آنهم دخالت جهت سهم خواهی طایفه ای / عشیره ای و ستادی است . چراکه بعد از چهار سال نماینده منتخب میماند با انبوهی از شعار های نافرجام و قول و وعده های فلان وزیر و فلان مدیر کل و مردمی که خواسته هایشان تحقق نیافته و از طرفی به خاطر انتخاب های سلیقه ای مدیران از طرف نمایندگان ، دچار سرخوردگی اجتماعی شده اند و دیگر توان اعتماد مجدد را ندارند!
اما بعد سوم این قضیه که بسیار نا امید کننده تر از دو بعد دیگر ماجراست ، نماینده ای است که از ابتدای کار میداند که یک نماینده تک دوره ای است . این نگرش میتواند باعث بروز تصمیم هایی شود که کورسوی امید به آینده ای بهتر را به خاموشی مبدل نماید که پرداختن به آن در این مقال نمیگنجد و نیاز به یادداشتی دیگر دارد .
درود
سپاس از مقاله کامل و جامع شما
متاسفانه مجلس فرمایشی ،مصدر تصویب قوانین ناکارمد و یکسویه بوده و هستند.همانند آنچه در سال ۱۳۲۸و تشکیل مجلس سنا رخ داد و سلطنت مشروطه را به سلطنت “مطلقه” تنزل داد.
درود جناب آتش سودا ، سپاس از همراهی شما .
با فرمایش حضرتعالی موافقم .